|دانلود آهنگ مجید اخشابی به نام بنی آدم با لینک مستقیم و سرعت بالا از سرور سایت|
منبع : www.downloadgozar.com
عشق و عفت |
ويل دورانت مىگويد: «در سرتاسر زندگى انسان،به اجماع همه،عشق از هر چيز جالب توجهتر است وتعجب اينجاست كه فقط عده كمى درباره ريشه و گسترش آن بحث كردهاند.در هرزبانى دريايى از كتب و مقالات،تقريبا از قلم هر نويسندهاى درباره عشق پيدا شدهاست و چه حماسهها و درامها و چه اشعار شور انگيز كه درباره آن به وجود آمدهاست،و با اينهمه چه ناچيز است تحقيقات علمى محض درباره اين امر عجيب واصل طبيعى آن و علل تكامل و گسترش شگفت انگيز آن،از آميزش سادهپروتوزوئا تا فداكارى دانته و خلسات پتراك و وفادارى هلوئيز به آبلارد.» (21) ما در صفحات قبل گفتيم آنچه مجموعا از گفتههاى علماى قديم و جديد دربارهريشه و هدف عشق و يگانگى يا دو گانگى آن با ميل جنسى استنباط مىشود سه نظريهاست،و گفتيم عشق، هم در غرب و هم در شرق از شهوت تفكيك شده و امر قابل ستايش و تقديسى شناخته شده است،ولى اين ستايش و تقديس آن طور كه مااستنباط كردهايم از دو جنبه مختلف بوده است كه قبلا توضيح داده شد. مطلب عمده در اينجا رابطه عشق و عفت است.بايد ببينيم اين استعداد عالى وطبيعى در چه زمينه و شرايطى بهتر شكوفان مىگردد؟آيا آنجا كه يك سلسله مقرراتاخلاقى به نام عفت و تقوا بر روح مرد و زن حكومت مىكند و زن به عنوان چيزىگرانبها دور از دسترس مرد است اين استعداد بهتر به فعليت مىرسد يا آنجا كهاحساس منعى به نام عفت و تقوا در روح آنها حكومت نمىكند و اساسا چنين مقرراتىوجود ندارد و زن در نهايت ابتذال در اختيار مرد است؟اتفاقا مسالهاى كه غير قابلانكار است اين است كه محيطهاى به اصطلاح آزاد مانع پيدايش عشقهاى سوزان وعميق است.در اين گونه محيطها كه زن به حال ابتذال در آمده است فقط زمينه براىپيدايش هوسهاى آنى و موقتى و هر جايى و هرزه شدن قلبها فراهم است. اينچنين محيطها محيط شهوت و هوس است نه محيط عشق به مفهومى كهفيلسوفان و جامعه شناسان آن را محترم مىشناسند يعنى آن چيزى كه با فداكارى واز خود گذشتگى و سوز و گداز توام است،هشيار كننده است،قواى نفسانى را در يكنقطه متمركز مىكند،قوه خيال را پر و بال مىدهد و معشوق را آنچنانكه مىخواهد درذهن خود رسم مىكند نه آنچنانكه هست،خلاق و آفريننده نبوغها و هنرها و ابتكارهاو افكار عالى است. بهتر است اينجا مطلب را از زبان خود دانشمندانى كه طرفدار اصول نوينى دراخلاق جنسى مىباشند بشنويم.ويل دورانت مىگويد: «يونانيان شعر عاشقانه را گرچه در مورد غير طبيعى آن(عشق مرد به مرد)باشدمىشناختند، و داستانهاى هزار و يك شب نشان مىدهد كه سرودهاى عاشقانه ازقرون وسطى جلوتر بود ولى ترغيب عفت و پاكدامنى از طرف كليسا كه او را بهعلت دور از دسترس بودن، ذابيتبخشيد مايه نضج غزل عاشقانه گرديد.حتىلارشفوكو نويسنده نيش زن بزرگ مىگويد:«چنين عشقى براى روح عاشق مانندجان براى بدن است»...اين استحاله ميل جسمانى را به عشق معنوى چگونه توجيهكنيم؟چه موجب مىشود كه اين گرسنگى حيوانى چنان صفا و لطف بپذيرد كه اضطراب جسمانى به رقت روحى تبديل شود؟آيا رشد تمدن است كه به علتتاخير انداختن ازدواج موجب مىشود تا اميال جسمانى بر آورده نشود و بهدرون نگرى و تخيل سوق داده شود و محبوب را در لباس رنگارنگى از تخيلاتاميال نابرآورده جلوهگر سازد؟آنچه بجوييم و نيابيم عزيز و گرانبها مىگردد. زيبايى يك شئ چنانكه خواهيم ديد بستگى به قدرت ميل به آن شئ دارد،ميلى كهبا ارضاء و اقناع ضعيف مىشود و با منع و جلوگيرى قوى مىگردد.» (22) هم او مىگويد: «به عقيده ويليام جيمز حيا امرى غريزى نيست،بلكه اكتسابى است.زنان دريافتندكه دست و دل بازى مايه طعن و تحقير است و اين امر را به دختران خود ياد دادند... زنان بىشرم جز در موارد زود گذر براى مردان جذاب نيستند.خود دارى از انبساط،و امساك در بذل و بخشش بهترين سلاح براى شكار مردان است.اگر اعضاى نهانىانسان را در معرض عام تشريح مىكردند توجه ما به آن جلب مىشد ولى رغبت وقصد به ندرت تحريك مىگرديد. مرد جوان به دنبال چشمان پر از حياست و بدون آنكه بداند حس مىكند كه اينخود دارى ظريفانه از يك لطف و رقت عالى خبر مىدهد.حيا(و در نتيجه عزيزبودن زن و معشوق واقع شدن او براى مرد)پاداشهاى خود را پس انداز مىكند ودر نتيجه نيرو و شجاعت مرد را بالا مىبرد و او را به اقدامات مهم وا مىدارد و قوايىرا كه در زير سطح آرام حيات ما ذخيره شده استبيرون مىريزد.» (23) هم او مىگويد: «امروز لباسهاى سنگين فشار آور كه مانند موانعى بودند از ميان رفتهاند و دخترامروز خود را با جسارت تمام از دست لباسهاى محترمانهاى كه مانع حمل بود رهانيده است.دامنهاى كوتاه بر همه جهانيان بجز خياطان نعمتى است و تنهاعيبشان اين است كه قدرت تخيل مردان را ضعيفتر مىكند،و شايد اگر مردان قوهتخيل نداشته باشند زنان نيز زيبا نباشند!» (24) برتراند راسل در كتاب زناشويى و اخلاق در فصلى كه به عنوان«عشق رمانتيك» باز كرده است مىگويد: «اصل اساسى عشق رمانتيك آن است كه معشوق خود را بسيار گرانبها و به دستآوردنش را بسيار دشوار بدانيم...بهاى زيادى كه براى زن قائل مىشدند نتيجهروانشناسى اشكال تصرف وى بود.» (25) و نيز مىگويد: «از لحاظ هنرها مايه تاسف است كه به آسانى به زنان بتوان دستيافت و خيلىبهتر است كه وصال زنان دشوار باشد بدون آنكه غير ممكن گردد...در جايى كهاخلاقيات كاملا آزاد باشد انسانى كه بالقوه ممكن است عشق شاعرانه داشته باشدعملا بر اثر موفقيتهاى متوالى به واسطه جاذبه شخصى خود،ندرتا نيازى به توسلبه عاليترين تخيلات خود خواهد داشت.» (26) و نيز مىگويد: «كسانى هم كه افكار كهنه را پشتسر گذاشتهاند در معرض خطر ديگرى در موردعشق به مفهوم عميقى كه ما براى آن قائليم قرار گرفتهاند.اگر مردى هيچ گونه رادعاخلاقى در برابر خود نبيند يكباره تسليم تمايلات جنسى شده و عشق را از كليهاحساسات جدى و عواطف عميق جدا ساخته و حتى آن را با كينه همراه مىسازد.» (27) عجبا!آقاى راسل در اينجا دم از اخلاقيات مىزند.مقصود او از اخلاقياتچيست؟او كه عفت و تقوا را محكوم مىكند،حتى ازدواج را مانع عشق بلكه مانعهيچ گونه تمتع از غير همسر شرعى و قانونى نمىداند و معتقد است كه زن فقط بايدكارى بكند كه از غير همسر قانونى بار دار نشود،او كه زنا را جز در صورت عنف و يادر صورتى كه صدمه جسمى بر طرف وارد شود مجاز مىشمارد!او كه اخلاق را جزتطبيق كردن و هماهنگ ساختن منافع خود با اجتماع نمىداند،او كه چنين فكر مىكندچه تصور صحيحى از اخلاقى كه مانع و رادع تمايلات جنسى و پرورش دهندهاحساسات لطيف عشقى باشد دارد؟! به هر حال،آنچه مسلم است اين است كه محيطهاى اشتراكى جنسى يا شبهاشتراكى كه آقاى راسل و امثال او پيشنهاد و آرزو مىكنند،كشنده عشق به مفهومىاست كه فيلسوفان از آن دم مىزنند و آن را اوج حيات و حد اعلاى شور زندگىمىخوانند،از او به عنوان معلم و مربى،الهام بخش و كيميا ياد مىكنند و كسى را كه همهعمر از آن بىنصيب مانده است لايق انسانيت نمىشمارند. ياد آورى دو نكته لازم است.يكى اينكه تفكيك عشق از شهوت و اينكه عشق،هم از لحاظ كيفيت،هم از لحاظ هدف با شهوت حيوانى و جنسى مغاير است،از آنجمله مسائل روحى است كه با اصول ماترياليستى سازگار نيست ولى به هر حال موردقبول كسانى است كه در مسائل روحى مادى فكر مىكنند.راسل يك جا اعترافمىكند كه: «عشق چيزى بالاتر از ميل به روابط جنسى است.» (28) در جاى ديگر مىگويد: «عشق براى خود غايت و اصول اخلاقى خاصى دارد كه بدبختانه تعاليم مسيحيتاز يك طرف و عناد عليه اصول اخلاقى جنسى كه قسمتى از نسل جوان امروزطالب آنند(و خود راسل آتش افروز اين عناد است!)از طرف ديگر،آنها را تحريفو واژگون مىسازد.» (29) نكته ديگر اينكه به نظر مىرسد اين حالت روحى كه مغاير با شهوت جنسىلااقل از لحاظ كيفيت و هدف-شناخته شده است دو نوع است و به دو صورت مختلفظهور مىكند،يكى به صورت حالت پر شور و پر سوز و گدازى كه در نتيجه دور ازدسترس بودن محبوب و هيجان فوق العاده روح و تمركز قواى فكرى در نقطه واحد ازيك طرف،و حكومت عفاف و تقوا بر روح عاشق از طرف ديگر،تحولات شگرفى درروح ايجاد مىكند،احيانا نبوغ مىآفريند،و البته هجران و فراق شرط اصلى پيدايشچنين حالتى است و وصال مدفن آن است و لااقل مانع است كه به اوج شدت خودبرسد و آن تحولات شگرفى كه مورد نظر فيلسوفان استبه وجود آورد. اين گونه عشقها بيشتر جنبه درونى دارد،يعنى موضوع خارجى بهانهاى استبراى اينكه روح از باطن خود بجوشد و براى خود معشوقى آنچنانكه دوست داردبسازد و از ديدگاه خود آن طور كه ساخته-نه آن طور كه هست-ببيند.كم كم كار بهجايى مىرسد كه به خود آن ساخته ذهنى خو مىگيرد و آن خيال را بر وجود واقعى وخارجى محبوب ترجيح مىدهد. نوع ديگر،آن مهر و رقت و صفا و صميميتى است كه ميان زوجين در طول زماندر اثر معاشرت دائم و اشتراك در سختيها و سستيها و خوشيها و ناخوشيهاى زندگى وانطباق يافتن روحيه آنها با يكديگر پديد مىآيد.اگر اجتماع،پاك و ناآلوده باشد وتمتعات زوجين همان طورى كه اصول عفاف و تقوا ايجاب مىكند به يكديگراختصاص يابد،حتى در دوران پيرى كه شهوت خاموش است و قادر نيست زوجين رابه يكديگر پيوند دهد،آن عاطفه صميمانه سخت آنها را به يكديگر مىپيوندد. نفقه دادن مرد به زن و شركت عملى زن در مال مرد،از همه بالاتر اختصاص كانونخانوادگى و استمتاعات جنسى و اختصاص محيط بزرگ به كار و فعاليت،از علل عمده اين صفا و صميميت است.تدابيرى كه اسلام در روابط زوجين و غيره به كار بردهاستسبب شده كه در محيطهاى اسلامى-بر خلاف محيط اروپاى امروز-اين گونهصميميتها و مهر و صفاها و عشقها زياد پيدا شود. نوع اول مشروط به هجران و فراق است،تازيانه فراق روح را حساستر وآتشينتر مىكند،بر خلاف اين نوع از عشق كه ما آن را صفا و صميميت مىناميم واختصاص به زوجين دارد و در اثر وصال و نزديكى كمال مىيابد. نوع اول در حقيقت پرواز و كنش و جذب و انجذاب دو روح متباعد است و نوعدوم وحدت و يگانگى دو روح معاشر.فرضا كسى در نوع اول ترديد كند،در نوع دومنمىتواند ترديد داشته باشد. در آيه قرآن،آنجا كه پيوند زوجيت را يكى از نشانههاى وجود خداوند حكيمعليم ذكر مىكند، با كلمه«مودت»و«رحمت»ياد مىكند(چنانكه مىدانيم«مودت»و«رحمت»با شهوت و ميل طبيعى فرق دارد)،مىفرمايد: و من اياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا...و جعل بينكم مودة و رحمة (30) . يكى از نشانههاى خداوند اين است كه از جنس خود شما براى شما جفت آفريدهاست...و ميان شما و آنها مهر و رافت قرار داده است. مولوى چه خوب اين نكته را دريافته است آنجا كه مىگويد: زين للناس حق آراسته است زانچه حق آراست كى تانند رست چون پى يسكن اليهاش آفريد كى تواند آدم از حوا بريد اينچنين خاصيتى در آدمى است مهر،حيوان را كم است،آن از كمى است مهر و رقت وصف انسانى بود خشم و شهوت وصف حيوانى بود ويل دورانت اين صفا و صميميت را كه پس از خاتمه شهوت نيز دوام پيدا مىكنداين طور توصيف مىكند: «عشق به كمال خود نمىرسد مگر آنگاه كه با حضور گرم و دلنشين خود تنهايى پيرى و نزديكى مرگ را ملايم و مطبوع سازد.كسانى كه عشق را فقط ميل و رغبتمىدانند فقط به ريشه و ظاهر آن مىنگرند.روح عشق حتى هنگامى كه اثرى ازجسم بجا نمانده باشد باقى خواهد بود.در اين ايام آخر عمر كه دلهاى پير از نو با هممىآميزند،شكفتگى معنوى جسم گرسنه با كمال خود مىرسد.» (31) با همه اختلافى كه ميان اين دو نوع عشق وجود دارد و يكى مشروط به هجراناست و ديگرى به وصال،يكى از نوع نا آرامى و كشش و شور است و ديگرى از نوعآرامش و سكون،در يك جهت مشتركند:هر دو گلهاى با طراوتى مىباشند كه فقط دراجتماعاتى كه بر آنها عفاف و تقوا حكومت مىكنند مىرويند و مىشكفند.محيطهاى[اشتراكى]جنسى يا شبه اشتراكى جنسى نه قادرند عشق به اصطلاح شاعرانه ورمانتيك به وجود آورند و نه مىتوانند در ميان زوجين آنچنان صفا و رقت وصميميت و وحدتى-كه بدان اشاره شد-به وجود آورند. پىنوشتها: 21- لذات فلسفه،ص117 22- لذات فلسفه،ص 130 23- همان،ص133 24- همان،ص 165. 25- زناشويى و اخلاق،ص36. 26- همان،ص39 و 40 27- همان،ص 64 28- همان،ص 62 29- همان،ص 65 30- روم/ 21 31- لذات فلسفه،ص 134. |
>
نظرات شما عزیزان:
[ سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:مجید اخشابی, دانلود آهنگ مجید اخشابی, دانلود آهنگ مجید اخشابی با نام بنی آدم, دانلود آهنگ مجید اخشابی بنی آدم, دانلود بنی آدم مجید اخشابی, دانلود جدیدترین آلبوم مجید اخشابی, دانلود جدیدترین آهنگ مجید اخشابی,ازدواج,عشق,خانواده,زناشویی,بهداشت,, ] [ 12:31 ] [ علی ] |
[ |